محمدحسین محمدحسین ، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره

قلبهای کوچکم

خدا

خدا مال همه است . مال من ، مال شما ، مال یکایک ما و شما . خدا نمایندگی انحصاری ندارد . خدا به تعداد آدم ها در زمین شعبه دارد . خدا تنها امکانی است که هیچ کس نمی تواند از من و شما بگیرد . خدا تنها دارایی است که فقیران بیشتر از ثروت اندوزان دارند . خدا تنها ذخیره ای است که هیچ حکومتی نمی تواند مردم را از آن محروم کند یا توزیع آن را دراختیار خود بگیرد یا کوپنی و جیره بندی اش کند . خدا تنها قدرتی است که مظلومان بیش از ستمگران دارند . خدا تنها رفیقی است که در هیچ شرایطی رفیقش را تنها نمی گذارد و به او خیانت نمی کند . خدا تنها پناهگاهی است که امنیتش هیچ گاه به مخاطره نمی افتد و حفاظ و حصارش خلل نمی پذیرد . خدا تنها روزنه ی امیدی است که ه...
22 مرداد 1390

فرصت آسمانی

سلام بر ماه خوب خدا . سلام بر خوب ترین زمان . سلام بر کوتاهترین فرصت . رمضان ! سلام خدا بر تو، که پیش از آمدنت دل ها به شوقت به شور می آید ، و پیش از رفتنت از فراق ات به اندوه . ما و شما مهمان ایم ، مهمانی وقتش رمضان است . همه ی ساکنان زمین دعوت اند به مهمانی آسمان . دراین مهمانی همه چیز بی انتهاست ، چیزی کم نمی آید ، ناممکن وجود ندارد ، میزبانش خسته نمی شود ، کاری نشدنی نیست ، تنها و تنها یک چیز اندازه دارد ، ساعتهای برتر از هزارسال و لحظه های بهتر از هزارهزارماه می گذرند و برگشتی ندارند و مهمانی سی روز دیگر تمام می شود . . بیایید فرصت آسمانی را غنیمت بشماریم .   (مجله فرصت آسمانی ، شهرداری تهران) ...
22 مرداد 1390

هشدار!

آگاه باشید ! هرگز چیزی مانند بهشت ندیدم که خواستاران آن در خواب غفلت باشند ،  و  نه چیزی مانند آتش جهنم که فراریان آن چنین در خواب فرورفته باشند .  خطبه 28 نهج البلاغه    ...
22 مرداد 1390

مقصد کجاست ؟

یکی شمال می رود ، یکی جنوب . یکی بلند می پرد ، یکی کند می رود . یکی پول را مقصد گرفته ، یکی آرامش را ، یکی آفتاب را ، یکی سایه را . یکی هوس قله دارد ، یکی مجنون قعر دریاهاست . یکی مکر پیشه کرده ، یکی صدق .  یکی علم می جوید ، یکی اعتبار. سرگیجه می گیرم در این آشفته بازار . مقصد کجا است ؟ این همه آدم و این همه مقصد . می رسند به چیزهایی که می خواهند ؟ می توانند برسند ؟ سرگیجه می گیرم در این آشفته بازار. گاه می بینم یکی تند از کنارم رفت . سال ها دوستی را در یک تصمیم ، یک اراده برای رسیدن به آن مقصد باید کنار بگذارد و برود .  و کنار می گذارد و می رود . من اما نگران نیستم . می دانم بساط همه ی این مقصد ها برچیده خواهد شد...
22 مرداد 1390

خدایا !

خدایا ! تو که خدایی با همه عظمت و گرانی ات ، چه آسان و ارزان به دست می آیی و ما که بنده ایم ، با همه ی ناچیزی و ارزانی مان ، چه سخت دل می دهیم و سر می سپاریم . چه دانا و مهربان خدا که تویی و چه نادان و نامهربان بنده که ماییم . ما را به آداب بندگی مودب گردان . اله من ، با بند بند وجودم دوستت دارم . ...
22 مرداد 1390

خدایا!

خدایا ! در این زمان که صفا و صداقت رنگ باخته و دروغ، قداست یافته و تهمت، فضیلت نام گرفته و معنویت از دل ها گریخته ، دینداری به اوج دشواری رسیده . تو خود دین مان را نگهبان باش .
22 مرداد 1390

یادش به خیر .....

پارسال درست همین امروز البته به ماه قمری یعنی ١٦ شعبان ، من و بابایی حرکت کردیم و امدیم شمال ، دنبال شما دو تا وروجک ، چه قدر دلم براتون تنگ شده بود هنوز هم باورم نمیشه که شما رو دوهفته گذاشتم و رفتم . ببینین اونجایی که رفتم چه قدر خوب بود که حاضر شدم شما رو بذارم و برم . هرسال که باباجون می رفت دل من رو هم باخودش می برد مخصوصا بعضی از سالها که دوبارمی رفت . خیلی دلم می خواست باهاش برم ولی هردفعه فکر شما نمیذاشت یه بار می گفتم زهرا کوچیکه بذار بزرگ تر بشه تا زهرا بزرگ شد محمدحسین اومد حالا باید چند سال دیگه صبر میکردم تا محمد بزرگ شه ولی دیگه پارسال طاقت نیاوردم چون فصل گرم تابستون هم بود نمیخواستم شما رو ببرم تا اونجا گرما زده و مریض نشین ...
19 مرداد 1390

اتفاق بهار

تازه از کارهای شرکت تموم شدم . اومدم یه سری به وبلاگتون بزنم . سندها، خیلی خسته ام میکنه  ولی چه کنم که باید کارها رو انجام بدم . این که بابایی کارفرمای من هم هست خیلی خوبه . چون بهم اجازه داده تا کارها رو توی خونه انجام بدم و بهتر از اون اینه که پیش شما،عزیزهای دلم هستم . اینجوری هم کارم رو انجام می دم و هم حواسم به شماهاست .  زهرا جونم ، خیلی خسته ام  ولی نمی تونم بهت جواب رد بدم ، چند روزه که یه شعر از کتابت پیدا کردی و مرتب ازمن می خواهی که توی وبلاگتون بنویسم ، چشم الان برات می نویسم . این شعر سروده آقای ناصر کشاورزاست . امیدوارم که سال دیگه که به سن تکلیف می رسی ، معنی این شعر رو با عمق وجودت درک کنی : &nbs...
19 مرداد 1390

برای خواهرم

سلام خواهر جونم من با اجازه این پست و برات نوشتم و این کاکائو رو تقدیم می کنم به بهترین خواهر دنیا ( البته چون شکلات دوست داری ها  )                          ...
19 مرداد 1390